روزی تلخ😢 وشیرین😃
سَلامَلِکُم
حالتون چطوره؟
مدت هاست نیومدم😃
یعنی وقتشو ندارم☺
این پست شاد اما در عین حال تلخه😢.
نمیخواستم خاطره ی بد بذارم توی وبلاگم اما خب میخوام یک روزیو بنویسم که شیرینه اما آخرش تلخ😢
هفته ی پیش ۱۵آذر تولد زندگیم بود😍😍😍
تولدت مبارک مامان جونم💜
بهونه ی زندگیمون تولدت مبارک💜💜💜💜💜
خدایا از تو به خاطر این آفریدن این فرشته تشکر میکنم💝
مامانم واقعا فرشته هست😍😘
به جرئت میتونم بگم که تا حالا هیچکس رو انقدر دوست نداشتم😍
مامان خوبم!
مهم نیست کجا بروم، چه کاری انجام دهم و چقدر با تو فاصله داشته باشم
بخش بزرگی از قلب من همیشه جایی هست که تو هستی
و آن جا بی شک بهشت روی زمین است
یعنی خانه!
تولدت مبارک
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
🙌🎂🎁🎀🎉🎇🎆🎈🎂🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎈🎈🎈🎁🎁🎂🎂🎂🎂
چهارشنبه هم خونه ی دایی جون اینا دعوت بودیم و خیلی خوش گذشت 🌷دستتون درد نکنه دایی و زندایی عزیزم💜
🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🌼🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
و اتفاق خوب بعدی دوره ی خانوادگی مون بود
جمعه ۱۵آذر هم دوره خونه ی ما بود 🎈
یادم رفت بهتون بگم ما هر ماه دوره داریم یعنی هر ماه خونه ی یکی از فامیل دعوتیم و به نوبت همه مهمونی میگیرن😊
این ماه خونه ی ما بود و مامان جونم خیلییییی زحمت کشید🌹دستت درد نکنه مامان و بابای عزیزم🌈
🌹
روزمون تا اینجا خوب بود ولی داداشم رفته بود بیرون شب بعد از این که مهمون ها رفتن شاید هنوز خونشون نرسیده بودن که زنگ زدن و گفتن که تصادف کرده😢😢
هیچ وقت اون لحظه رو یادم نمیره😩😩
همون لحظه مامان و بابا رفتن بیمارستان😭
من و آبجی هم که نمیتونستیم طاقت بیاریم رفتیم بیمارستان😥
پاش شکسته بود و وحشتناک درد میکرد😞
همون جا آمبولانس گرفتیم و بردیمش بیمارستان نفت😞
اون جا خیلییییی رسیدگی ها بهتر بود و واقعا زحمت کشیدن دست همه ی پرسنل بیمارستان درد نکنه🌹
پای داداشم جراحی شد .
خیلی بد آسیب دیده بود اما خدا روشکر عملش خوب بود
بازم میگم خدارو هزارررررر باررر شکر که به سرش ضربه نخورد.
الان چند روز از عملش گذشته و حالش خیلی بهتره آتل پاش رو اوردن تا زانو قبلش تا ران پاش بود.
امیدوارم که حالش بهتر بشه 🌳
خدایا همه ی مریض هارو شفا بود🌻
امین🌸
همین حالا یه خبر خوبببببببببب به دستم رسید😅😅اونم اینکه
فردا تعطیلیممممممممم😂😂
هوراااا😂
ای کاش به جای آلودگی هوا به خاطر برف و بارون تعطیل باشیم😃
خداحافظ😃😃