من برگشتم!🥰
سلام سلام
حالتون خوبه؟
من بعد از مدت هااا برگشتم 😬 چندماهی میشه که نیستم🙄 اصلا انگار حال و حوصله ی پست نبود ولی الان هست 😍
گفتم بیام یه پست گُنْدِله( به زبون من یعنی بزرگ🤣) بذارم😍🤩
راستی کلی پیام برام تو این مدت فرستادید که به همشون جواب میدم مرسی از همراهیتون🤩😍😍😍
چقدر دلم واسه دوستام و نی نی وبلاگ تنگ شده بود😍 زهرا، مبینا، اسرا، محیا و محمد حسام وکلی دیگه از بچهها که خیلی میشه اگه بخوام اسماشونو بنویسم 😍❤️
خب دیگه بریم سراغ پست جدید 😍😍😍
نونو بانو تقدیم میکند🌿
از شروع سال تحصیلی جدید و یازدهم پستی نذاشتم و همینطور لوازم التحریرم. اون اوایل خواستم بذارم اما انگار حوصلش نبود!😑
مدارس ما هم مثل بقیه مدرسه ها از یک مهر ماه شروع شد. امسال یسری از معلمامون عوض شدن و یسری هم همون قبلی هان. از نظرم معلمای امسال بهتر از سال قبلن اما شاید بخاطر اینکه تقریباً حضوری میرم اینو میگم.
مهر ماه که کاملا مجازی بود اما دیگه از اوایل آبان نیمه حضوری شدیم. اون اوایل من در حدددد مرررررگ استرس داشتم. اصلا دست خودم نبود🤦 با اینکه میخوندم و سطح درسیم پایین نبود اما اوایلشو بخاطر همین استرس بیش از حد نرفتم اما دیگه از یه روزش گفتم نمیشه که نرم🙄 بالاخره باید از یه جایی برم. دیگه این شد یکی از چهارشنبه های آبان ماه که الان دقیق نمیدونم چندم بود🤣 رفتم مدرسه 😍
با بچهها هم هماهنگ کردیم و هممون افتادیم توی یه گروه😍 اون روز روز نسبتا خوبی بود و این شد که من رفتم گفتم میخوام دائم حضوری باشم😬 دیگه از اون روز به بعد ما حدود چند هفته هر روز رفتیم مدرسه و منم هر طور که شده بود سعی میکردم با این استرسم مقابله کنم هرچند که خیلی سخت بود. واقعا روزهایی که حضوری میرفتم خیلی خیلی بهتر درسارو یاد میگرفتم و یسری از معلمامونم باهامون راه می اومدن خداروشکر❤️
آبان ماه بود که من از یه تیم حرفه ای مشاوره ی ماهانه گرفتم. اینجوری بود که برام برنامه ریزی میکردن و منم هرشب باید گزارش کار میدادم. بهم منابع درسی معرفی کردن روش درس خوندن گفتن و کلی کار دیگه. اما راستشو بخواین به درد من نخورد! یعنی اصلا مشکل کار من چیز دیگه ای بود و مشاور هم نتونست اونو حل کنه! و این شد که من دوباره به یه تجربه ی خیلی خیلی بزرگ رسیدم که بهترین مشاور هرکسی فقط و فقط خودشه! اونه که میتونه مشکلاتشو پیدا کنه و حل کنه. نمیگم که مشاور کاری نمیکنه هاا نه. اتفاقاً خیلی هم مفیده اما اون فقط به ما توی این راه کمک میکنه. کار اصلی رو خودمون میکنیم.
خلاصه داشتم میگفتم یهو من فهمیدم که ای بابا! من اصلا هدف اشتباهی انتخاب کردم! این هدف اصلا واسه من نیست! خلاصه که برام یه معجزه خیلی خیلی بزرگ شد و من بالاخره هدفمو پیدا کردم🥺🥺 تازه تازه دارم میفهمم درس و تلاش برای هدف و اینا اصلا چی هست! و تموم اون حالای بد از بین رفتن و من به آرامش رسیدم💙 خدایا بازم شکرت 🥺
از حدود دوسه هفته پیش ما گروهبندی شدیم و هر هفته یه گروه باید می رفت مدرسه. اینم بد نبود اما حضوری رو اگه استرسشو بذارم کنار واقعا عالی تر از مجازیه. دیگه اینکه امتحانای میانترممون شروع شد و بعضی از روزا ما دوتا امتحان داشتیم 😑 اون هفته هفته ی خیلی سختی بود اما من با تموم وجودم داشتم درس میخوندم🤣 نمراتمم خداروشکر خیلی خوب بودن و از اون چیزی که فکرشو میکردم خیلی بهترن😍😍 همین شد دلیل انگیزه ی من 😍 جالب اینه که نمرات حضوری بالاتر از مجازیه😍🤣🤣🤣
سعی کردم این چندماهو تو همین چند خط بنویسم واسه همین جمله بندی خوبی شاید نداشته باشه😉
اما میتونم بگم روزای خیلی سختی بودن. خیلی خیلی. نه واسه من واسه همه. استرس و فشار درسی که تو این چندماه تحمل کردمو واقعا نمیتونم توصیف کنم. عجیب سخت بودن. اما همه ی اون روزا گذشتن و من الان اینجا هستم😍😍 یه چند روزی میشه که حالم خیلی خیلی بهتر از قبل شده و قشنگ میتونم بگم که برام معجزه شد😍😍😍😍❤️❤️ یه عالمه اتفاق خوب دست به دست هم دیگه دادن تا من حالم خوب بشه😍 خدایا شکرت 😍❤️
از این به بعد دوست دارم بیشتر فعالیت کنم❤️
یه چندتا تغییر هم قراره ایجاد کنم که عملی شد حتما تو وبلاگم میگم 🥰
راستی خیلی هم پستم گندله نشداا🧐🧐
فکر هم نکنم که چیزیو از قلم انداخته باشم🤩
تا پست های دیگر بدرود😍👋