دخترِ شینا🌻
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
سر ظهر بود و داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می شد و به حیاط ختم می شد پایین می آمدم که یک دفعه پسر جوانی روبه رویم ظاهر شد_ جاخوردم_زبانم بندآمد_ برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد_پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد_آن قدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم_بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یک نفس به خانه خودمان رفتم_زن برادرم خدیجه داشت از چاه آب میکشید_من را که دید دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد_ترسیده بود_ گفت:« قدم چه شده؟ چرا رنگت پریده؟»
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
متن بالا قسمتی از کتاب « دختر شینا » هست. خیلییییییی کتاب قشنگیه بهتون قول میدم از خوندنش پشیمون نمیشید🌷
من خودم به شخصه هزار بار خوندمش ولی هیچ وقت ازش خسته نمیشم💗
این کتاب معرکه س به هرکس پیشنهاد کردم خیلی خوشش اومده
خوندنش ضرری نداره😊
بچه ها عکسو خودم گرفتم😁
از این به بعد هر از گاهی کتابایی رو که میخونم بهتون معرفی میکنم😃
دختر شینا بهترین کتابیه که تا الان خوندم💜
اگر دوست داشتید یه فاتحه یا صلوات برای حاج ستار ابراهیمی هژیر و همسرشون بفرستید💕
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
معرفی کتاب :👇
دُختر شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان( همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
نویسنده : بهناز ضرّابی زاده
🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
نام : قدم خیر محمدی کنعان
تولد : ۱۷ ۲ ۱۳۴۱، روستای قایش،رزن همدان
ازدواج : ۱۳ ۸ ۱۳۵۶
وفات: ۱۷ ۱۰۱۳۸۸
نام : حاج ستار ابراهیمی هژیر ( فرمانده گردان ۱۵۵ لشکر انصار االحسین ع )
تولد: ۱۱۸۱۳۳۵،روستای قایش ،رزن همدان
شهادت: ۱۲۱۲۱۳۶۵ شلمچه ( عملیات کربلای ۵)
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
تقدیم به روح آسمانی سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر و همسر نجیب و صبورش قدم خیر محمدی کنعان.
تقدیم به فرزندان گرانقدر شهید که این تلاش،سپاسی است اندک، از بسیار گذشت و مهربانی ایشان.
ب.ض
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
خدانگه دار👋👋👋