Hi summer😍
سلااااااااام
بالاخره تابستونمون شروع شد هرچند ۲۱ روز بعد از شروع تابستون😐
۲۱تیر آزمون نمونه داشتیم.واسه همین ۲۱روز از تابستونمون هدر رفت😤
روز آزمون که رفتم ،دیدم بچه ها صف بستن منم داشتم میگشتم آشنا پیدا کنم که دیدم فاطمه یهو داد زد نوووووشییییننن😂😂 یهو همه برگشتن نگاهم کردن😐😅😅 هیچی دیگه بچه ها کارتمو دیدن و صفمو پیدا کردم خیلی زود هم رفتیم تو جلوی در با دستگاه چک کردن گوشی نداشته باشیم😑 بعدهم تبمون رو چک کردن.به بدبختی صندلی مونو پیدا کردیم😯 نیم ساعت الکی نشسته بودیم تا سوالات رو پخش کردن😤
دو ساعت بعد هم پاسخنامه هارو جمع کردن . وقتی رفتم بیرون دیدم مامانم جلو در منتظرم بود😍 بعد دیدم داداشم و آبجیمم اومدن😂😂 اونا تو ماشین بودن بعد میخواستن منو اذیت کنن و آهنگ بذارن بعد بیان پایین منو صدا کنن😐😐😐خداروشکر آبرو ریزی نکردن😅😂😂
مامانم برام تو لیوانم آب آلبالو درست کرده بود و با بیسکوییت اورده بود برام😅 فدای مهربونیات😘😘😘😘
بعد هم یه دور زدیم و برگشتیم خونه و من باورم نمیشد همه چیز تموم شده و میتونم با خیال راحت برم توی نت و فیلم ببینم و بخوابم و...😍
راستی تو راه هم فاطمه رو دیدم که داشت میرفت مغازه خوراکی بخره😂😂😂😂😂 تازه بابای دوستمم دیدم😂😑
الان چند روزی میگذره و من دارم عادت میکنم که دیگه درسام تموم شده و میتونم برای خودم باشم😆 بعضی صبح ها استرس میگیرم که باید بلندشم و درس بخونم اما یادم میاد که تموم شده و با عشق میخوابم😅😂
خلاصه که تابستون ماهم شروع شد😍 خدایا شکرت😘
اینم پیتزایی که بعد امتحانام خوردم😍😍
خیلی خوشمزه بود😆 جاتون خالی🌹